سپید لحظه ها
۱۴ شهریور ۱۳۸۵
  Tabuthema Selbstlob تابوی ستایش از خود
آیا ستایش از خود و توانایهای خود نشانی از خود برتر بینیست یا نوعی اعتماد به نفس و اعتقاد داشتن به خویشتن است؟
چه اشکالی برای تشخیص دادن و متمایز کردن این دو نوع احساس از هم وجود دارد ؟
آیا از حالت صحبت کردن فرد,میمیک چهره,تن صدا,نوع نگاه و کلا "زبان بدن" فردی که از خود برای ما تعریف میکند میتوانیم تشخیص دهیم که او در آن لحظه درگیر احساسی نارسیستی است و یا در کمال صداقت و با اتکا به اعتماد به نفس خود قسمتی از وجود خود را با ما در میان میگذارد؟
خودمان را در این دو نقش چگونه پیدا میکنیم؟ آیا وقتی که درگیر احساس "خود برتر بینی" هستیم متوجه خود میشویم و آیا توان آن را داریم که در زمان و مکان مناسب قدرتها و توانایهای مثبت خود را بازگو کنیم؟
اگر در نقش شنونده هستیم برخوردمان چگونه است؟
آگر مرد هستیم برخوردمان با خانمی که خوشحالی خود را از موفقیتی که در اجتماع کسب کرده و یا در مورد خاصی با اتکا به شخصیتی مستقل توانائی خود را بیان میکند چیست ؟ به همین شکل اگر زن هستیم در مقابل مرد و یا زنها در مقابل همدیگر و برعکس.
نظر شما چیست ؟

__________________

مطلب جالب و خواندنی از آقای رضا علامه زاده در مورد مصاحبه آقای رامین جهانبگلو.

__________________

------------------------------------------------

 
Comments:
خوشحالم از آشنایی‌ات. لینک خواهم داد
 
سلام سپید جان
به نظز من تعریف از خود وقتی که مبتنی بر واقعیات و با اتکا بر توانییهای مشخصی باشه درسته فقط از سویی،خب وقتی که تواناییهای کسی در وعرض دید است خب چه نیازی به خودتعریف کنی؟!در مورد لزوم مثلا به هنگام مصاحبه کاری می توان به جاش از برشمردن مهارتها صحبت کرد.
 
سلام نرگس جان
خوبی؟اسباب کشی تموم شد؟ باهات هم عقیده هستم,از طرفی مواقعی هست که از آدم سوال میشه که مثلا فلان کاری که شروع کردی به کجا کشیده شد و یاچه طور پیش میره یا اینکه در یک توانای مشخصی حالا کاری یا هنری و یا ورزشی و خلاصه غیره سطح کاری در چه حد هست.تجربه های که من داشتم تا به حال و فرقی هم نمیکنه ایرانی یا اروپای.انسانها یا شروع به نوعی تعریف از توانای خود میکنند که بیشتر حالت برتر بینی را دارد و یا برعکس با اینکه کار خوبی را اراعه دادند و از توانایهای خوبی برخوردار هستن قدرت بیان واقعیت کاری خود را ندارند و ارزش کار خود را پایین می آورند.در مورد دیگری اما شخص قدرت برقرار کردن یک رابطه سالم با خود وتوانایهایش دارد که چیزی جدا از خود کم بینی و خود بزرگ بینی ست.
 
از طرف دیگه به انسانهای بر خوردم که تحمل اعتماد به نفس سالم دیگری را ندارند.این مسئله را به خصوص در بعضی مردان بدون اینکه بخوام به آن کلیت بدم در مقابل زن دیدم و یا زن در مقابل زن.
 
سپیدجان
مرسی خوبم.
در فاصله تموم شدن خونه داریم در هتل زندگی میکنیم و امیدوارم طی هفته آینده دیگه خونه خودمون باشیم.
میفهمم چی میگی سپید گل.
اضافه می کنم برخی نیز با تواضع دروغین و در عین حال استفاده از روشهای مارمولکی به "نشان" دادن خودشون مشغولند.
 
نرگس جان امیدوارم که همه چیز خوب پش بره.آلمانیها یک مثل دارن میگن شب اول که آدم خونه جدید میخوابه هر خوابی ببینه برآورده میشه.یکی از مربیهای ورزشگاهی که میرم یک خانم جوانه که چند وقت پیش اسباب کشی داشت و راجب این مثل بهم گفت.من هم با کمی حالت شوخی بهش گفتم که امیدوارم خواب ببینه پول زیادی بدست میاره که چند نفر برگشتن و با تعجب بهم نگاه کردند.بهش گفتم خوب اگر پول کافی داشته باشی هم میتونی از سلامتی بهتر برخوردار باشی و هم امکان رشت فرهنگی بهتری داری .خلاصه نرگس جان شب اول در خانه جدید امیدوام:) خوابهای خوب ببینید
 
نرگس جان بااینکه افرادی با" تواضع دروغین و روشهای مارمولکی" هستند هم کاملا موافقم.
 
تصحیح میکنم: افرادی که از خصلتهای"تواضع دروغین و...." استفاده میکنند.
 
سپیدجان
رفتم که خوابهای خوش و بهشتی پول را ببینم.
نرگس
 
یه دوست داشتم که همیشه می گفت آدما ناخودآگاه می خوان که خودشونو مطرح کنن و بهشون توجه بشه. حالا بعضی ها توجه مردم رو با بلند حرف زدن به خودشون جلب می کنند بعضی ها با شوخی و خنده دائمی و بعضی ها هم با تعریف از خود.
متنتو که خوندم یا دوستم افتادم . برم بهش زنگ بزنم ;)
 
دزدکی عزیز مرسی از کامنت.خوشحالم که متن من شما را به یاد دوستت انداخت.بله دوست شما اشتباه نگفته البته شکلها و مدلهای بسیار زیاد ومتنوعی وجود داره برای خود نشان دادن و این امر در نفس خودش امر بدی هم نیست تا زمانی که برای انسان مفید واقع بشه و باعث خوشحالی آدم بشه ونه به شکل یک نوع اعتیاد و وابستگی مخرب روانی باشه.کلا مطرح شدن نیازیست که با انسان متولد میشه.اگر به رفتارهای یک بی بی دقت کنیم متوجح میشیم که یک نوزاد چقدر به توجح روحی نیاز داره و این دوران وبهتر بگم که از دوران جنینی شروع میشه و میتونه روی میزان وشکلی را که ما در آینده به مطرح کردن خود نیاز داریم اثر مهمی بگذاره.مرسی که اومدی
 
ر هر دو حالت به نظر من بيشتر از حب ذات سرچشمه ميگيرد نه فقط بحث تعريف از خود كه بسياري از اعمال انسان از همين حس نشات ميگيرد حتي كمك كرد به فقرا يا دوست داشتن يا.. كه به نظرم تمام اين رفتارها براي ارضاي خود است
 
سلام
به نظر من كه تعريف از خود تا حد عملش ايراد نداره منتهي كساني هستند كه فقط حرف ميزنند و زير بغل خود هندونه ميزارند ولي در عمل.../اصلا به نظر من انسان بايد به توانايي هاي خودش و خودش ايمان داشته باشه تا به ايمان واقعي برسه و بر آنها ثابث قدم باشه...ممنون/راستي من با اجازه لينك دادم
 
صادق و امید عزیز ممنون از نظراتتنون,ببخشید که دیر جواب دادم.کمی گرفتار بودم.
صادق عزیز خوشحالم از آشنایت و مرسی از کامنت,برای من همیشه جالب بوده که در یگ گفتمان دیدگاهها و نقطه نظرهای مختلف مطرح میشه.خوشحال میشم باز هم شما را اینجا ببینم .
امید عزیز مرسی, بله همینطوره واقعأ در عمل مشخص میشه تا چه حد توانای حرفی را که میزنیم در عمل داریم و چقدر خوبه که بتونیم به خودمون اعتقاد داشته باشیم و از اشتباه نترسیم و آمادگی تغییر در راه بهبودی هدفهامون را هم داشته باشیم.مرسی و از بابت لینک هم ممنون من هم به وبلاگ خوب شما لینک میدم.
 
مرد که نیستم و پسرم! در مورد خودمون فکر میکنم برخوردم با یک خانم با اون شرایطی که شما گفتی خیلی محترمانه تر(نه به حالت ترحم بلکه با حالت مقتدر بودن طرف) خواهد شد...خب به هر حال شخصی که موفقیتی در جامعه کسب میکند(اگر جامعه ایران باشد،و اگر آن شخص زن باشد که چه بهتر!) بیش از پیش لایق احترام ست...
 
به لحظه های لینک دادم سپیده عزیز..
 
سلام.من فکر میکنم آدم نیازی به خودستایی آشکار ندارد(بهنظر من انسان اساسآموجودی خودخواه ست)بهقول شاعر مشک آنست که خودببوید نه آنکه عطار بگوید.شاد باشی
 
سلام سپیده ببخشید از جواب ندادن به کامنت های خوبت ، درگیر بودم زیاد
نظر من در مورد بحثی که طرح کردی متفاوت از بسیاری از دوستان دیگر است. فکر می کنم در فرهنگ ما خود و ستایش از خود همیشه نکوهش شده است
یکی از دلایلی که ما با بحران های هویتی در ایران مواجه هستند و یکی از دلایلی که ارتقاء اعتماد به نفس زنان یا حتی self respect از مهمترین چالش های پیش رو زنان ماست. اعتماد به نفس در این کشور پرورویی ، تو خالی بودن و خلاف ضرب المثل مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید به دماغ سر بالا داشتن تعبیر می شود
 
تاراز عزیز مرسی از کامنت.من معتقدم که از خود و توانایهای خود صحبت کردن خودخاهی نیست.بستگی داره که به چه حالت و لحنی گفته بشه.به خصوص برای خانمها که اعتماد به نفسشان همیشه مورد سوال قرار میگیره این مسئله بسیار مهمی است.از آن گذشته اگر عطار در شیشه مشک را باز نکنه هیچ کس از بوی مطلوب و روح بخش عطر با خبر نمیشه و اگر هم عطری را که با آن همه زحمت درست کرده در کمد در بسته بگذاره که دیگه هیچ کس به وجود آن پی نمیبره.عطار حق داره از عطری که با علاقه و صرف کلی انرژی و وقت و دانش درست کرده تعریف کنه.
موفق باشی
 
سحر جان خوشحالم میبینمت.میدونم خیلی کار داری و فعالی و وقت کم.از این لحاض با من راحت باش ,فرقی نمیکنه کی سر بزنی,و یا جواب کامنت من را کی بدی ولی هر وقت که ببینمت به هر حال شاد میشم.در مورد کامنت خوبی که گذاشتی من هم قصدم از مطرح کردن این بحث دقیقأ همین بود که تو به خوبی توضیح دادی.متأسفانه در فرهنگهای شرقی "منیت و ستایش از خود" به خصوص برای خانمها با خود برتر بینی و خودخواهی اشتباه گرفته میشه.انسان تا خودش را دوست نداشته باشه و نتونه از خودش ستایشی با تواضع کنه نمیتونه هم به راحتی از دیگران تمجید و ستایش کنه و این امر با احساس نارسیستی کاملا متفاوته.که البته من احساس نارسیستی را هم ارزش گذاری بد نمیکنم بلکه ریشه یابی میکنم که به چه دلیل ما انسانها گاهی درگیر این احساس میشیم که البته بحث این مطلب من نیست و شاید یک وقت دیگه به آن بپردازم.
مرسی از حضورت و نظر خوبت
 
ارسال یک نظر



<< Home
تمامی حقوق مادی و معنوی مطالب و محتویات این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ میباشد.به مطالب میتوانید با اطلاع قبلی به دارنده وبلاگ لینک دهید.متشکر

نام:
مکان: آلمان