سپید لحظه ها
۰۸ دی ۱۳۸۵
  نگاهی به بازی وبلاگی شب یلدا از دیده سحر مرانلو
مطلب زیر نوشته سحر مرانلو عزیز است. نگرش و تحلیلی بر بازی اینترنتی شب یلدا که در میان وبلاگ نویسان به وجود آمده و زنجیره وار همچنان ادامه دارد و به همچنین دیدی به شکلهای مختلفی که انسانها در این بازی از خود بروز دادند.

از سیبستان خواندم که آقای جامی در مورد یلدا نوشته اند و چرایی اعترافات اعترافات وب لاگی را تحلیل کرده اند. من هم با اینکه خیلی اهل گشت و گذار در وبلاگستان نیستم بعد از خواندن یکی از اعترافات شب یلدایی به جنس متضاد اعتراف وبلا گی با آن چه در عالم حقیقی اتفاق می افتد علاقه مند شدم. وبلا گ های زیادی را خواندم تا اعترافات نویسندگان را کشف کنم اما یافته های من کمی با آنچه سیبستان نوشته است، متفاوت بود: به نظرم این بازی توسط وبلاگ انگلیسی بسیار هدفمند و خلاق طراحی شده است برای اینکه نوع جدیدی از ارتباط انسانی را در فضای مجازی میسازد. ارتباطی که وسوسه عبور از محدودیت های جامعه اطلاعاتی را دارد. البته بسیاری از وبلاگهای ایرانی از مدلی که مبتکر ایرانی بازی و مخصوصا پنج نفر اول ارائه کرده اند، الگو برداشته بودند، مثلا آنها از زبان طنز برای گفتن نا گفته ها استفاده کره اند و این باعث شد خیلی ها هم از همین زیان استفاده کنند. به همین علت شوخی ترس از سوسک با اینکه ممکن است یک بار خواندنش خواننده را به خنده بیاندازد، در وبلا گها آنقدر تکرار شد که دیگر اصلا خنده دار به نظر نمیرسید یا اینکه خیلی ها به جای از خود از کودکی گفتند. به همین علت اعترافات در خیلی از موارد شبیه هم بودند و حد اقل خلاقیت ممکن در ارائه بازی بکار برده شده بود. بسیاری از وبلا گهای که دیدم در بازی شب یلدا که به اعتراف شب یلدا تعبییر شد مواردی را ذکر کرده بودند که به شدت خصوصی بودند. اموری که در بسیاری از جوامع با مردمی که قابل شناسایی نیستند تقسیم نمی شوند نه به این خاطر که اخلاق و وجدان عمومی را جریه دار می کنند بلکه صرفا به علت احترام به حریم خصوصی فرد گوینده یا نویسنده. حالا چرا این اتفاق در وبلا گهای ایران زمین نه سنتی نه مدرن می افتد به نظرم برای همین پارادوکسی است که داریم. این اعترافات نوعی فریاد زدن من متضاد، من متفاوت بود. منی که نویسنده دوستش داشت و می دانست خواننده هایش هم دوستش خواهند داشت برای اینکه با هنجار ها متفاوت بود. برای اینکه در تضاد با تصویری بود که ممکن است خواننده از اعترافی داشته باشد که منتشر میشود. به نظرم اعترافات کمی بودند که نویسنده خودش را آنچنان که بود معرفی کرده بود، نه آنچنان که میخواست. منظورم این است که نویسنده نه اعقراق کرده بود که قهرمان بسازد، نه خودش را دست انداخته بود که فاصله با خوانند گانش را از طریق تحقیر خودش کم کند. بسیاری از اعترافات جنسی بودند یعنی به نحوی به مسائل جنسی مربوط می شدند. کلا قضاوت ارزشی در این مورد ندارم. فکر می کنم نیاز های جنسی بعضأ سرکوب شده حتی به زبان طنز در صدد اثبات خودش است. به هر حال این بازی فوق العاده بود برای اینکه نسل جدیدی را معرفی کند. نسلس که فضای اجتماعی جدیدی را از طریق شکستن فضای موجود ایجاد می کند. نسلی که کسب هویتش با انکار هویتی است که دارد. نسلی که اعتراضش حتی دامن خودش را می گیرد. نسلس که تحقییر میکند. نسلی که هم ژست می گیرد هم متواضع است. نسلی که خلاقیت دارد اما ترجیح می دهد دنبال کند. نسلی که ادعا می کند. نسلی که جرات دارد و نسلی که می تواند فریاد بزند.
با تشکر از سحر عزیز
لینکهای مربوط به مطلب:
خطورات سینا هدا
سیبستان
وبلاگ سلمان
Happyyyyy Newwww Yearrrrr
----------------------------------------------
 
Comments:
سپیده جان ممنون که تو وب لاگ خوبت لینک دادی

خوب که تو هم دستی در این بحث ها داری نظر خودت را بنویسی خصوصا از منظر روانشناختی اجتماعی

قربانت سحر
 
سپیده جان من از این یلدا بازی خوشم اومد . یک جائی هم خوندم یکی اعتراض کرده بود که چرا باید مجبور باشیم اسرار نگویمان را فاش کنیم تا بعدها نقطه ضعفی باشد دست خوانندگان وبلاکمون . آخه ما چه اسرار نگویئی داریم که آشکار کردنی نیست ؟ حرفهایمان از شیرین کاریهای دوران کودکی و جوانی است .
برای زلزله زده ها و مصیبت دیده ها از دست من فقط دعا برمی اد و متسفم . امیدوارم که توجه بشه و مشکلات حل بشه .
شهربانو
 
خیلی جالب بود
سلام
من هم مطلبی راجع به اعدام صدام و هم اعترافات شب یلدا دارم که خوشحال می شم بخونیدش
www.irqo.wordpress.com

آرشام پارسی
 
Sepaid jan
saale no mobarak!
daram barmigardam ha
khoshalam ke to moratab minevisi.
miboosamet
Nrages(neylabak)
 
سلام سپیده جان، خوبی عزیزم؟ خواستم سال نو رو بهت تبریک بگم. میبخشی جواب میلت کمی دیر شد، این آخر هفته انشالااااه! ؛))
 
اول سلام بعد اینکه سال نو مبارک امیدوارم سال خوبی داشته باشی...یه عذرخواهی حسابی هم به خاطر تاخیر در پاسخ! این بازیه به مذاق بنده خوش آمد این گویش کودکی و این خاطرات حسابی برام جالب بود اخه من ارادت خاصی به بچه ها دارم...به شما هم که درجای خود ارادت داشتم و دارم.
القصه اینکه خواستم سال نو و همه عیدهای این روزا رو تبریک بگم
 
سپيده جان سلام....خوبي؟پست جديدت رو خوندم.جالب بود.من با يه پست جديد در مورد تابوي سكس در ايران به روزم.ممنون ميشم به من سر بزني.
 
سلام سپيده جان.خوبي؟كجايي؟سال نو مبارك
 
سپيده عزيز سلام....خيلي وقته كه نيستي.منتظر مطالب جديد و خوبت هستم.هر جا هستي شاد و پيروز باشي
 
ارسال یک نظر



<< Home
تمامی حقوق مادی و معنوی مطالب و محتویات این وبلاگ متعلق به نویسنده وبلاگ میباشد.به مطالب میتوانید با اطلاع قبلی به دارنده وبلاگ لینک دهید.متشکر

نام:
مکان: آلمان